در حاشيه ملاقات محمد محقق باحضرت آيت الله فاضل ورسي
اسدالله جعفري اسدالله جعفري

عالمان دين ،مرز بانان عقيده وايمانند.

از تبار نور اند وگرما بخش خاورستان.

عصمت باران در نگاهشان.

طراوت شبنم در مژگانشان.

برگونه هاي شان گل محمدي مي رويد.

از لبانشان مي ناب مي چكد.

منظومه معرفت در سينه ي شان

آبشخور حكمت در دل بي كينه شان.

در زمستان خورشيد هستند.

تابستان بربال نسيم شبنم مي پراكنند.

در هنگامه هاي فتنه بر گلوي شب خنجر مي زنند.

روز واقعه حضور سرخ دارند.

يارستمديدگان هستند وخصم غاصبان.

چرا چنين نباشند ؟ اينان كه وارثان رسولان هستند ومفسران كلام خدا.

چرا چنين نباشند؟ اينان كه وارستگان از خود وپيوستگان به حق هستند.

آري عالمان راستين، حكمت مي آموزند، تا راست قامتان تاريخ باشند.

عرفان مي آموزند، تا پيوند دهنده زمين وآسمان باشند.

قرآن مي آموزند، تا مرز بان حريم حرمت انسان باشند.

يكي از اين سپيده بدوشان وروشن انديشان عصر ما ،آيت الله خادم حسين فاضل ورسي ،است او(رموز تربيت را از نظر عقل واسلام) در مكتب(عاشورا) آموخته است كه (حوادث فاجعه آفرين ) نتوانست سد راه  (تربيت وتكامل) ايشان شود و او را تخته بند چهار طبيعت مخالف سازد.

آيت الله فاضل، از عالماني نيست كه (ذخائر آخرت) را در عزلت گزيني خلسه آور غفلت پيشه  خواهد و(سياست فرزندان فاطمه) را قرباني (مباحث منطقيه) بي روح و يوياني زده كند.

اگر چنين بود ، او مزاري بزرگ را تنها مي گذاشت. چون ديگر فتوي فروشان بلعم باعور هاي عصر، سر در آخور رباني مي نهاد وتوتم قبيله را محارب با الله مي ناميد وخود به نام وناني مي رسيد.

اما هيهات  كه فاضل تربيت يافته در مكتب (سياسة السبطين) علي زمان را رها مي كرد وبر سر سفره سراسر ننگ ولجن معاويه دوران  مي نشست.

براستي كه در آن هنگامه طوفان خيز فتنه بار دوران شهيد قبله و پيشواي عدالتخوان مزاري بزرگ ، بسيار از مدعيان حريم حرم ، حرمت قبله را پاس نداشتند وپشت به كعبه نماز بردند و سر بر آستان بعل وهبل ساييدند ؛ آيت الله فاضل در كنار آرمان هاي مزاري ماند وفرزندان  هزاره را تنها نگذاشت وبا قلم وقدم حمايتش كرد وبلاغت را در تبليغ مكتب مزاري بكار گرفت ومصلحت را در حرمت نهادن توتم قبيله ديد وآبرويش را براي عصمت زنان ودختران كربلاي غرب كابل حراج كرد تا گيسو ي پريش زينب در خيمه گاه جهالت ووهابي گري آتش نگيرد ومعجرسر سكينه  بر زمين نه افتد.

آيت الله فاضل (فوائد ) عمر را از(ورس) تانجف در( بهجة‌‌ المرضيه) ي مي جست كه (خلاصة الاثر) باشد و( تاريخ زندگي موسي بن جعفر) را بعنوان( اصلها ثابت ) درجان او بروياند تا او را از زندان تن نجات بخشد كه رستگان از زندان  تن هستند كه مي توانند اقتدا به(امام علي ميزان حق)كنند تا اهليت آن يابند كه درپرتو اجتهاد (مكتب جاويد) را تفسير وتبيين كنند تا عالم وآدم بدانند كه فقط وفقط  ( اسلام پاسخگوي نياز هاي بشر) است ودر سايه تعاليم اين مكتب است كه (بانوان برگزيده عالم) تربيت يافته اندو معلم انسان شده اند وتاريخ از آنان عفت آموخت وانسانيت آبرو گرفت.

بله، آيت الله فاضل، چنين عالم و سربدار هزاره است كه در قلب عروس جهان افغانستان اين مهد مردان مردستان ، چشم به جهان گشود.

او با ذوق واستعداد فوق العاده اي كه داشته و دارد علوم حوزوي را تا سطوح متوسطه ، در حوزات علميه افغانستان  در محضر شيخ ابراهيم وآيت الله شيخ موسي كلاني وآيت الله حاج آخوند كوه بيروني وآيت الله رئيس يكه ولنگي فرا گرفت . و در سال 1330خورشيدي   زاد گاهش را به مقصد نجف اشرف پايتخت  دل ها وبهارستان دانش ها ترك كرد ودر نجف از محضر بزرگان و خداوندگاران دانش وبينش وساغر بدوشان دير نشين وفقيهان مجاهد وحكيمان سالك چون:  خويي و شهيد صدرو صدرا وسيستاني وشيخ مجتبي لنكراني وشيخ كاظم ترك و ... فقه واصول،عرفان وفلسفه آموخت وبعد از اجتهاد دردانش هاي عقلي ونقلي راهي زاد گاهش شد.

اين زاده ي ورس وتر بيت يافته ي نجف با خلق علوي ، سيره ي مصطفوي ، حلم حسني وخروش حسيني ماه مجلس شد و برعرش دلهاي مؤ منان رايت اعتماد افراشت و فقه محمدي و احكام جعفري را بر زواياي زندگي مردم مؤمن وخلق صادق هزاره تاباند تا زندگي در پر توي دانش وايمان ، رفاه وسعادت ثمر دهد وخصومت ها وناروايي هاي اجتما عي را در پرتوي تشعشعات آيات قرآن واحكام پيغمبر و كلام ائمه بدل به همدلي ونوع دوستي كند وبه قول معروف دشمن ديروز برادر امروز شود .

   اين اعتماد مردم به ايشان وهمت ايشان در حل وفصل حكيمانه وعا دلانه ِ دعاوي حقوقي وخصومت هاي قومي وفاميلي ، نشان دهنده ي جا يگاه والاي اجتماعي  اين فرزند صادق هزارستان وشاگرد مكتب صادق (ع) است.

    آ يت الله فاضل علاوه بر خدمات اجتماعي ، به مدت 14 سال بر كرسي تدريس نشست وصد ها فرزند هزاره را دانش شريعت وحكمت آموخت.

آيت الله فاضل، علاوه بر نو آوري در تدريس، مهارت در تبليغ نيز داشت و از سرداران بيان وبنان محسوب مي شد .

اين چنين بود كه اين آثار قلمي رابه اصحاب انديشه تقديم كرده است:

  آثار مطبوعه:

1- رموز تربيت از نظر عقل واسلام  جلد اول چاپ نجف اشرف.

2- العاشورا  يابزگترين حادثه  سال 61 هجري  ، چاپ  ايران ، مشهد .

3- الحوادث المفجعه ، چاپ ايران ، مشهد .

4- ذخائر العقبي ، چاپ ايران ،مشهد .

5- سياسة السبطين ، چاپ ايران ، مشهد .

6- مباحث منطقيه ، ( شرح حاشيه ملا عبد الله) چاپ ايران ، مشهد .

         آثار غير مطبوعه :

1- فوائد ورسيه في شرح بهجة المرضيه  در 3جلد .

2- رموز تربيت وتكامل، ج 2و3و4 .

3- خلاصة الاثر يا تاريخ زندگي موسي بن جعفر (ع) .

4- مكتب جاويد يا اسلام پاسخگوي نياز هاي بشر.

5- امام علي(ع) ميزان  الحق.       ( در دست چاپ )

6- بانوان برگزيده عالم،                 ( در دست چاپ)

7- وهابيت زنگ خطر براي اسلام ،  

8- نقدي  بر باور هاي وهابيت .

****

* – ليست آثار معظم له را جناب آقاي محمد علي برهاني شهرستاني در اختار اين بنده كوچك خدا قرار داده است كه از هردوي اين بزرگواران تشكر مي شود.


June 22nd, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي